انتخابات آزمون دیگری ازتمرین دموکراسی درافغانستان
  محمد عوض نبی زا ده  محمد عوض نبی زا ده

افغانستان در اسیای مرکزی وجنوبی موقعیت داشته که  بنام قلب قاره اسیا یاد میشود. سال1747 میلادی احمد شاه ابدالی دولتی را بنام افغانستان در ین سرزمین تاسیس ودر پایان قرن 19 امیر عبدرالرحمن خان - افغانستان را با مرز های فعلیش بوجود آورد ودرتفاهم با امپراطوری های روسیه وبریتانیه کبیر حکومت مرکزی قوی را اساس گذاری نمود. افغانستان از استرداد استقلال تا اکنون شاهد تحولات دوره های مختلف وزمامداران متعدد با شکل های گوناگون حاکمیت سیاسی بوده است که  تحصیل استقلال سیاسی بوسیله  امیرامان الله خان بحیث شاه ترقیخواه ، در سال 1919 میلادی از امپرطوری بریتانیا  یکی از تحولات عمده سیاسی شمرده میشود ودوره های زمامداری امیر جبیب الله کلکانی و ونادر شاه و دوره شاهی مشروطه محمد ظاهرشاه با تاسیس اولین نظام جمهوریت در سال1973 میلادی توسط محمد داوود خان و تغیر شکل اداره دولت از شاهی به جمهوری و در سال 1978 – م . با  قیام نظامی ثور به جمهوری دموکراتیک ، درسال-1992- م . بعد ازفرو پاشی دولت دهه هشتاد میلادی به دولت اسلامی افغانستان دوره مجاهدین و دوره حاکمیت طالبان تحت نام امارت اسلامی تا اکنون شکل نظام، با تغیر پسوند (اسلامی) به نام( جمهوری اسلامی افغانستان در قانون اساسی 2003- م. ) باقی مانده است .افغانستان بعد ازکسب استقلال تا اکنون در تاریخ تحولات سیاسی خویش دارای هشت قانون اساسی بوده است که قوانین اساسی  زمان شاه امان الله،  نادر شاه - ظاهر شاه،  محمد داوود، و زمان ببرک کارمل،  دکتور نجیب الله و زمان حامد کرزی را با روحیه های مختلف حقوقی ثبت تاریخ سیاسی خود کرده است. ولی متاسفانه بحیث سند معتبر به انها کمتر عمل شده است که نمونه خوب آن قانون اساسی 2003 است که در چند مورد ئیس جمهور کنونی به نقض صریح ان متهم میباشد.رئیس جمهور کنونی افغانستان  نتوانسته است کابینه فعال  و توفیق حکومت  داری خوب را درتامین امنیت سراسری ، کنترول کشت موادمخدر و باز سازی متوازن افغانستان وکنترول فساد اداری در دستگاه دولت بی ثباتی دولتی ، جلوگیری از ادامه شورش های مسلحانه طالبان در جنوب وشرق کشور، و ناپایه داری حکومت داشته باشد .

 افغانستان درآستانة انتخابات ریاست‌جمهوری و شورا های ولایتی قرار دارد، و به تعداد44 نفر رسماَ در انتخابات ریاست جمهوری منحیث  نامزدان احتمالی ثبت نام نمودندکه در ‌‌‌میان آنان تعداد ی از چهره های ناشناخته و یا از شهرت نسبی برخورداراند، طبيعتا درهرانتخابات وعده  وو عید های زيادي را به دنبال دارد،  که نامزدهاي انتخاباتي براي پيروزي بر رقباي خود چنان وعده هاي بلند بالا مي دهد اما زماني كه براريكه قدرت تكيه زد ديگر همه چيز را فراموش مي كنند، خوب به خاطر داریم كه اقاي كرزي در اولين مرحله ازانتخابات رياست جمهوري به مردم وعده داده بود كه حد اقل درآمد سرانه مردم را تا سقف 700 دالر بالا خواهد برد و معضلات بيكاري را رفع و گامهاي بلندي درراستاي توسعه كشور برداشته خواهد شد، اما بعد از گذشت 5 سال همه آن وعده ها  به آروزها تبديل گرديد، تا تحقق عيني. آقای کرزی بر خلاف قانون، در زمان رقابت انتخاباتی، رسماَّ رئیس جمهور بوده و انبوهی از امکانات دولتی را در اختیار دارد که بر اساس آن مستقیم و غیر مستقیم توانسته و ‌‌‌می‌تواند به نفع خود کمپاین نماید.  و همچنان سوء استفاده‌های اموال و دیگر امکانات دولتی به نفع آقای کرزی از سوی والی‌ها که زنگِ خطر تقلب‌های انتخاباتی را  در محلات به صدا درآورده و اعتراض‌های را بر انگیخته است. از سوی دیگر آقای کرزی در جذب مخالفان توانسته مارشال فهیم سرمایه‌دار بزرگ افغانستان از قوم تاجیک را جذب نماید و با گرایش فهیم به کرزی و جداشدنش از جبهة ملی برهان‌الدین ربانی و دکتر عبدالله، جبهه ملی پشتوانة عظیم مالی خود را از دست داده، ضربة بزرگی را در هنگام انتخابات جبهه ملی متحمل شده‌است .با توجه به چنین شاخصه‌هاست که ما گرفتار نظام شاهی نسبتاً تعدیل شده هستیم که عنوان جمهوری را با خود داشته و با توجیه قانون بر خلاف اراده مردم حکومت ‌‌‌می‌کند. اما این بار نه به عنوان رئیس جمهور بلکه به عنوان پادشاهی که در نظام جمهوری حکومت ‌‌‌می‌کند!  طوریکه  انتخاب شاه از سویی رؤسای قبایل صورت ‌‌‌می‌گیرد و هر آن چه منافع شاه و خاندان شاهی ایجاب نماید تأ‌‌‌مین ‌‌‌می‌شود این فرق نمیکند که آن ارزش را برای دوام قدرت، مانند محمد ظاهر با جوهر شاهی مزین سازند و یا مانند  آقای کرزی با نقاب حقوق بشر و از این قبیل ارزشها اکنون، شباهت‌های زیادی بین نظام سلطنتی و روند کاری جناب حامد کرزی وجود دارد که جناب شان نیز ریاست سه دوره انتقالی، موقت و یک دوره ریاست جمهوری انتخابی را به عهده داشته و به مدت هفت سال بر کرسی حکومت تکیه زده است .دولت در افغانستان مولود نا مشروعی که از آمیزش نا متجانس سیاست با مذهب، بیماری های قبیله ای- ایدیولوژی و وابسته گی های زیرساختی آن عرض اندام کرده است.این امر تا امروز به عنوان سد محکمی در برابر یک ساختار مدرن دولتی در افغانستان پا برجاست. همین دلیل است، که همیشه با جابجایی ساختار های سیاسی در افغانستان ولو با رو پوش شعار های خیلی دموکراتیک و یا هم افراطی، فقط  تغیر در، تزئین قیافه ها  بوده است.در افغانستان یک تشکل سیاسی بر پایه برداشت های فردی چند تا رهبر شکل گرفته و پس ازین که، آن نیازها برآورده شدند، آن سازمان سیاسی نیز همگام با آن به "جاودانه گی می پیوندد. زمانیکه نظام امانی بوسیله دهاتیان پا برهنه سرکوب شد، اکثر سرکوبگران همان توده هایی بودند، که روزی قلب شان برای تحقق این نظام می تپید. از آنجاییکه نهضت امانی فاصله ء زیادی با همین مردم داشت، خیلی زود بوسیله همان قلب های تپنده نفرین شد. گرو ه های چپ و راست و وسط جامعه ما با تمام توان، افکار مخالف ودگر اندیش را سرکوب کرده و در نتیجه خود نیز بوسیله ء دیگران سرکوب شدند که  در نتیجه هیچ سازمان سیاسی و متشکلی نتوانست، یک ساختار سیاسی-اجتماعی مبتنی بر نیاز های انسان این سرزمین را شکل دهد. بنا برهمین دلایل  است ، که همیشه از یکنوع دموکراسی ناشناخته به دموکراسی خود کار دیگری و همچنان برعکس  جامعه ما گذار میکنند. چنانچه شايعاتي برسرزبان ها حکایت ازتغييرساختار دولتی افغانستان ازنظام رياستي به نظام پارلما نی دارد . باراک اوباما، رییس جمهور امریکا نيز بر سر تعیین یک مقام اجرایی در حکومت افغانستان با صلاحیت های مشابه نخست وزیری توافق کرده که طی آن فردی مورد اطمینان امریکا بر کابینه آینده افغانستان نظارت وریاست داشته باشد.این تغییر به عنوان طرحی، از سوی مقامات امریکایی به حامد کرزی زمانی پیشنهاد گردیده که وی به بهانه اشتراک در نشست سه جانبه امریکا، پاکستان وافغانستان، در واشنگتن به سر می برده است و  رییس جمهور افغانستان با این طرح موافقت نموده است ، طوریکه سفارت امريكا مقیم کابل چندین بار اعلام كرده است كه دولت امریکا در انتخابات افغانستان از هيچ نامزدي حمايت نمي كند و دراين زمينه كاملا بيطرف است و به راي مردم احترام خواهد گذاشت،  پس از سفر آقاي كرزي از امريكا همه تحليل ها روي اين موضوع مي چرخد كه كه آقاي كرزي مورد حمايت كشورهاي غربي است . و قرار معلوم تلاش هاي صورت گرفت تا محمد محقق و رييس حزب جنبش ملي را از پيوستن به جبهه ملي باز دارد.  که با اين كار كرزي هم چنان به عنوان نامزد قوي باقي مانده و کسی دیگری در نقش رييس اجرايي با صلاحيت هاي بيشتر، گردانندگی حكومت را به عهده گيرد. چون ساختارسیستم سیاسی کنونی که آقای کرزی در راس آن قرار دارد مناسب ساختار وبافت قومی دراین سرزمین نمیباشد. به هرحال واقعيت اين است كه تغيير ساختار حكومت از ساختار رياستي به پارلمانی ، تقسيم قدرت براساس حضورفيزيكي اقوام در قدرت در نظام صدارتي خود بحثي است كه هنوز حل نشده است.

باتوجه به پس منظر تاریخی - ساختار وبافت قومی درافغانستان و با توجه به تنش های فزاینده قومی دراین کشور که همواره بحران آفرین بوده است، تغییر ساختارسیاسی وتقسیم عادلانه قدرت منطقی ترین گزینه برای مهارکردن تنش های موجود وختم بحران  در این سرزمین دانسته میشود. تغییر ساختار ریاستی به ساختار پارلمانی و صدارتی وتقسیم متوازن قدرت با معیارهای قومی تنها گزینه ی است که می تواند از یک سو حضور اقوام را در ساختارنظام سیاسی تمثیل نماید وازسوی دیگر امکان سوء استفاده ازقدرت دولتی را محدود نماید. تقسیم متوازن قدرت، حاکمیت را از انحصار یک بخش جامعه بیرون آورده و آن را به عنوان یک نیروی سازنده واهلی شده درخدمت تمام مردم افغانستان قرارمیدهد. اما تغییر ساختارسیاسی باید به اعتبار قانون اساسی و تقسیم قدرت باید براساس میثاق ملی و اجماع ملی  صورت گیرد.درشرایط موجود افغانستان، تازمانیکه ارزش های مشترک ملی، اعتمادملی و خویشاوندی ملی بوجود نیامده بهترین ومناسب ترین نوع تقسیم قدرت، ازنوع تقسیم قدرت درلبنان میباشد که سالهای متمادی تنش های مذهبی را تجربه کرده است درلبنان  برای پایان بخشیدن به این بحران سرانجام گروه های درگیر برسرتقسیم قدرت به توافق رسیدند که، ریاست جمهوری به مارونی ها که مسیحی میباشد و نخست وزیری به اهل سنت و ریاست مجلس به شیعیان این کشور تعلق گرفت. این توافق که آنرا قانون اساسی غیر مدون مینامند لبنان را از سقوط بیشتر درکام بحران نجات بخشید.   تنش های داخلی افغانستان شباهت زیادی به تنش های داخلی لبنان دارد وهمسایه های افغانستان نیز مانند همسایه های لبنان دراین کشور دارای منافع استراتیژیک هستند. اما ازنظر تنش های داخلی تفاوت دراین است که تنش های داخلی افغانستان بیشتر براساس علایق وگرایش های قومی شعله ور شده است. لذا برای آنکه تناسب حضور اقوام درساختار قدرت دولتی رعایت وقدرت دولتی به نیروی سازنده تبدیل گردد، نظام ریاستی باحفظ پست ریاست جمهوری باید به نظام پارلمانی تبدیل گردیده وپست نخست وزیری بر آن علاوه گردد. درساختار جدید سیاسی، ریاست جمهوری به  پشتونها، نخست وزیری به تاجیکها، معاون نخست وزیری به ازبکها و ریاست پارلمان باید به هزاره ها واگذار شود. اگر واقعیت های عینی افغانستان درنظر گرفته شود، درحقیقت این طرح هم میتواند اراده سیاسی تمام مردم افغانستان را بازتاب ببخشد و هم میتواند شرایط نهادینه ساختن ارزشهای دیموکراتیک را فراهم  نماید.بدون هیچ تردیدی این آرایش جدید باساختار جدید  گزینه منطقی ومناسب برای تمثیل حضور اقوام درساختار قدرت میباشد. این گزینه تنها گزینه منطقی میباشد که ازیک سو تنش های قومی را مهار می سازد وازسوی دیگر درتقسیم عادلانه ثروت وقدرت کمک می کند. این طرح میتواند اعتماد ملی، صلح وامنیت، و شرایط همزیستی مسالمت آمیز را درافغانستان فراهم نماید، جامعه بین المللی را درمبارزه با تروریزم بین المللی نیز یاری میرساند.   اما درحال حاضر هرچند که مردم افغانستان چشم به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دوخته اند و این انتخابات هرچند که بامعیارهای دیموکراتیک هم صورت بگیرد معجزه نخواهد کرد. باتوجه باساختار قومی درافغانستان وتنش های ناشی از آن، تازمانیکه طرح نو وساختار نظام سیاسی وتقسیم قدرت دولتی بامعیارهای منطقی تعریف وتدوین نگردد، آقای کرزی، احمدزی، داکتر عبدالله، بشردوست وهرکسی دیگری هم که وارد قصر ریاست جمهوری گردد، نمی تواند بحران افغانستان را حل وفصل کرده و تنش های فزاینده قومی را دراین سرزمین کاهش بخشیده وافغانستان را از پرتگاه سقوط نجاب بخشد.

اقدامات ضد فرهنگی دولت کنونی اخیرا در ولایت نیمروز یکی دیگر از زشت ترین آزمون بد نامی  تمرین دموکراسی  حکومت آقای کرزی در افغانستان است  که ذیلا به آن اشاره میشود.  براساس گزارش های منابع خبری یازده عنوان کتاب که چندین عنوان آن بازخوانی تاریخ هزاره های افغانستان  بوده است، به دستور، وزارت اطلاعات وفرهنگ، دادگاه عالی  ولایت نیمروز، به دریا انداخته شدکه اینگونه رفتار خشونت آمیزدربرابر ارزشهای فرهنگی یکی از ا قوام  کشور وبخصوص مردمی که بر پیشانی تاریخ خونین شان هنوز فواره های خون می جوشند، درحقیقت اوج خصومت ورزی ودشمنی عریان با فرهنگ وتاریخ یک ملیت میباشد.  این اقدام ضد فرهنگی حکومت افغانستان در مغایرت کامل با وحدت ملی میان اقوام کشور داشته وبر اعتقادات یک گروه بزرگ قومی صدمه میرساند. ٠ این عمل حکومت مانند خشونت تظاهرکنندگان خشمگین است، هرچیز که در برابر شان قرار بگیرد نابود می کند. این عمل دولت دموکرات را با عمل امارات طالبان چگونه می توان قابل مقایسه دانست در حالی که عملکرد آنان بنا به دید خودشان دارای اصول بود اما عملکرد دولت گویا دموکرات، با اصول دموکراتیک سازگار نیست. شاید این عمل حکومت ارثی باشد چندان به اصول ارتباطی ندارد و به عنوان یک ژن، گاهی فراتر از اصول دولت داری تبارز می کند. به دریا انداختن کتاب یک قضاوت نه بلکه یک عمل غیر عقلانی و خشن است که در نبود قانون امکان دارد. از سوی دیگر این اقدام حکومت، روشن می کند که این حکومت دارای یک برداشت قومی است نه برداشت قانونی و شهروندی زیرا حکومت در برابری حق فرهنگی شهروندان هزاره این کشور نمی تواند بردباری کند پس این اقدام حکومت بیانگر این است که حکومت افغانستان، بستر پذیرش شهروندان هزاره افغانستانی را ندارد . جامعه افغانستان که از نبود سواد وضعف تعلیم  وتربیه رنج مبرد. نبود منابع تحقیق و تفحص در امور فرهنگی تاریخی ومذهبی باعث عقب ماندگی فر هنگ تفکر ورشد اندیشه گردید ه است دست زدن به این نوع سرکوب فر هنگی خود نشانه بیسوادی است. كتاب، اين گنجينه معارف بشري، از ديرباز در ميان جوامع متمدن و فرهنگ ‌دوست حرمت خاصي داشته است، به‌ويژه در كشور ما كه داراي سابقه روشني در دانش‌دوستي و فرهنگ‌پروري بوده است.ولی  نمي‌توان از ياد برد سرگذشتهاي تلخي را كه در مقاطعي از تاريخ بر كتابها و كتابخانه‌ها در كشور ، وبخصوص در دوران حاكميت سياه طالبان كه جامعه ما شاهد كتاب‌سوزي‌ها و كتاب‌شويي‌ها بوده است و خسارتها ی فراوانی از اين ناحيه بر فرهنگ مكتوب كشور وارد شده است.عاملان این جنا یت فرهنگی که نگاه یک جانبه نسبت به تاریخ -  مذهب وسائرگروه های اجتماعی دارند وارثان  طرز تفکری هستند که سالها وقرن هاافکار عمومی را درکشور به گروگان گرفته است. هزاره های افغانستان به روایت تاریخ، ازقربانیان اصلی استبداد دراین سرزمین اند که به جرم هزاره بودن درابعاد وسیع و اشکال فجیع مورد تهاجم وقتل عام قرار گرفته اند و به جرم وابستگی قومی بیشتر ازیکصد سال بارتبعیض  واهانت را به دوش کشیده ودرحقیقت آیینه پرداز سرنوشت مصیبت بار و سیاه بختی تمام مردم افغانستان میباشد.کتاب های که به دریا غرق شده، گفتمان قوم شناسی را در افغانستان در بر می گرفته با رویکرد پژوهشی تازه ، گفتمان هزاره شناسی بوده ، که نویسندگان این کتاب ها هزاره ها است و شاید هم یکی از دلایل غرق شدن این کتاب ها هم همین باشد. هزاره ها درگذرگاه تاریخ افغانستان ازمیان دریای خون عبورکرده اند و شناخت حوادث تلخ تاریخی هرچند که سیمای خشونت ریز وخون آلود استبداد را به تماشا میگذارد وبرای وارثان آن سنگین تمام میشود، اما این شناخت برای مردم افغانستان امکان ایجاد بسترهمزیستی مسالمت آمیز رافراهم نموده و وحدت ملی را شکل می بخشد.  به دریا انداختن کتاب و آن هم بیشتر کتابهایی که تاریخ هزاره های افغانستان را بازخوانی کرده است هرگز نمیتواند مسیر بازخوانی تاریخ ملیت های محروم افغانستان را مسدود نموده  وازانتقال اندیشه ودانش تاریخی جلوگیری نماید. اما این نوع رفتار درواقع یک نوع انتحار فرهنگی میباشد که  به قصد نابودی ارزش وفرهنگ یک جامعه صورت میگیرد . آیا صدور فتوای فتنه انگیز طالبانی در مورد غرق کتاب ها از طرف جمعی از افراد متعصب و ناآگاه موجه  است ؟مگر فتوای طالبان مبنی بر کشتن بی گناهان، اطفال، زنان یک بدعت آشکار نیست؟  طالبان بی تفنگ با استفاده از احتیاج آقای کرزی به کارت های رای دهی و شدت اشتیاقی که برای ادامه ریاست دارد،  غایله آفرینی می کنند،  به جای ستره محکمه،  پارلمان،  سارنوالی و سایر نهادهای مسوول اجراآت می نمایند،  تا راه را برای نظام  طالبانی باز نمایند.  این فقط چند جلد کتاب نیست که غرق می شود بلکه در واقع آزادی،  دموکراسی،  قانونیت و حاکمیت است که توسط یک مسوول حکومت و به دستور کسانی که هیچ سمت قانونی ندارند غرق می شود و در تاریخ به نام آقای کرزی ثبت می گردد؛ هر چند جاهلان مسلمان نما با این عمل شان آقای کرزی را نیز به هیچ گرفته اند.   یکی ازافتخارات آقای کرزی وحاکمیت چندساله اوکه بر رخ مردم ورسانه هامی کشد،که آن هم به برکت فشارهای بین المللی وافکارعمومی ،آزادی بیان ودموکراسی است. حال اگرجناب رئیس جمهورودارودسته اش درصددجبران این اشتباه تاریخی خویش برنیایدواقدام برای مجازات ،محکومیت ومحاکمه این افرادصورت نگیرد،درواقع همدستی خویش راباآنان عملااعلام نموده است وتمام شعارهای  آزادی بیان ودموکراسی رنگ می بازد.

رویکردها:-

 سایت کابل پرس زیرعنوان جرم بازخوانی تاریخ هزاره ها  نویسنده: کامران میرهزار.

سایت آریانانت زیرعنوان  انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان  نویسنده: محمد - خاکی نهاد.

سایت کاتب هزاره زیر عنوان  پادشاهی در نظام جمهوری نوشته: محمد حسین فیاض. 

سایت سر نوشت زیرعنوان  افغانستان، دگرگونی های سیاسی وحکومت کرزی, نويسنده: عزیز احمد بارز.

سایت  خاوران زیرعنوان وزارت اطلاعات و فرهنگ یا مرکز ترویج تروریزم فرهنگی؟ نوشته: - فرشته حضرتی. 

  یا د داشت های شخصی صاحب این قلم   -31- ماه –می– سا ل – 2009 – میلادی.


May 31st, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات